برای دوست داشتن یک هیولا، همیشه دختری هست؛ یادداشتی بر فیلمجستار نامهای از سیبری
عزیز دورم، ما شیطانهایی هستیم که همیشه و همهجا هر آنچه که خواستهایم، کردهایم؛ از تولید مثل با ژن بهتری که نتیجهاش شد هوموساپینس و کوچهای بزرگ اجدادمان بگیر تا منقرض کردن گونههای گیاهی و جانوری یا ساختن و برپا کردن سازههای غولپیکر تا حفر کردن زیادهازحد زمین و هر نوع تجاوز و خودخواهی کوچک […]
دیدن در تاریکی؛ یادداشتی بر فیلم جستار بیآفتاب
«فکر میکنم همین خورشید دارد به جاهایی میتابد که آنجاها نیستم و دوست هم ندارم که باشم…» فرناندو پسوا «بیآفتاب» مارکر مثل دیدن در تاریکیست؛ وقتی که کورمال کورمال پیش میروی و هر چیزی میتواند شکلی تازه بگیرد و تو را به جای دیگری بکشاند. تو نمیدانی کجا داری میروی و خودت را سپردهای […]