نگاهی به کتاب «شازده کوچولو برای بزرگترها»
در رمان معروف آنتوان دوسنت اگزوپری، «شازده کوچولو» شاهد شکلگیری یکی از بهترین دوستیهای تاریخ ادبیات جهان هستیم اما اینبار شازده و دوست عزیزش، خلبان سقوط کرده در بیابان، قرار است به یک سفر کوتاه اما خاص بروند.
در این سفر قرار است که آنتوان دوسنت اگزوپری ۴۳ ساله، ما را با لایههای پنهان روان یک انسان مدرن روبهرو کند؛ این که ما واقعاً کیستیم و چه میخواهیم، درگیر چه مسائلی هستیم و چالشهای زیست انسان امروزی چیست.
در این کتاب قرار است پیرمرد دانا، فروید و یونگ و ایکاروس و باقی شخصیت های بزرگ و اسطورهای به سراغ آنتوان بیایند و او را به ملاقات خودش، آن آنتوان کودک، بالغ و نابالغ درون ببرند. آنتوانی که گم شده است، آنتوانی که نمیداند هویتش برآمده از چه چیزهایی است، آنتوانی که میخواهد بداند چطور دغدغههایش را کشف کند و بشناسد، ببرند. آنتوان خود ماست و بیابان عمر ما و این گمگشتگی، زیست چندپاره ماست در هیاهوی دنیای معاصر که از هر سو، پدیدههای مختلف و نو یا میراث گذشتگان ما را محاصره کردهاند و ما هنوز با این میزان از دسترسی به اطلاعات، با این سطح از انواع سواد در جهان، هنوز برای شناخت آنچهکه هستیم، سردرگم و گیج ماندهایم.
«یکی از کارهای رایج این است که افراد خود را وقف مکاتبی مثل سوسیالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم یا هر ایسم دیگری میکنند با این خیال که دارند انسانیت را نجات میدهند.»
این سفر شخصی از بیرون به درون در فصلهای کوتاه و ذیل موضوعات متنوعی پیش میرود که هر یک از آنها تا مغز استخوان برای ما آشنایند. از تاب آوردن تنهایی تا چرایی خودشناسی و پیدا کردن هویت در در چنین دنیای بزرگی و حتی مسائل پیش پاافتادهتری مثل کار، کودکی، بزرگسالی و رشد. آنهایی که ما گمان میکنیم ابعاد وسیعشان را دریافتهایم اما اگر کمی سوالپپیچمان کنند، قطعاً به این نکته پی میبریم که چقدر خوشخیال و سادهایم. ما هنوز هم نمیدانیم که هیچ نمیدانیم! حقیقتی که آنتوان در این رمان کوتاه با آن مواجه میشود.
«خوب یادم هست که به عنوان یک بچه چقدر میترسیدم و البته آن ترس هنوز هم با من است. آیا من هم وقتی بزگ شوم دیگر دنیا را آنطور که هست، نخواهم دید؟»
اگر علاقهمند به رمانهای روانشناسانه باشید، از خواندن «شازده کوچولو برای بزرگترها» لذت میبرید. البته که خواندن خود رمان اصلی «شازده کوچولو» هم هنوز برای بزرگسالان یک ضرورت محسوب میشود. زیرا که عمیقترین مفاهیم انسانی، لابهلای سطرهایش پنهان شده.
«باید پذیرفت که تا دنیا بوده، بشر برای دوام نسلش ناچار بوده است دوران وابستگی محض به مادر را پشت سر بگذارد. نوزاد یا همان انسان باید بالاخره فردیت خود را به عنوان موجودی جدا از مادر تجربه کند. لازم است رشد کند تا قوی و مستقل شود.»
روبرتو لیما نتوی برزیلی از اهمیت این رمان فرانسوی و تاثیرگذاریاش بر چندین نسل بهره برده و دنیایی را خلق کرده که ما را با خودمان، وجوه تاریک و روشنمان و بدیهیترین سوالاتمان دربارهی هستی و وجود ما در آن روبهرو میکند.
«باد هر کس را که آگاهی ندارد، میبرد؛ باد پادشاه، بازرگان، فانوسبان و جغرافیدان را میبرد اما نه کسی که زندگی بیابانی خود را با تمام وجود تجربه کرده، از آن تجربه درس گرفته و بر آگاهیاش افزده و از بیابانش باغی زیبا ساخته است.»
در برخی از فصول اینطور به نظر میرسد که لیما نتو اصول داستانپردازی را فدای انتقال موضوع محوری آن مقطع از سفر کرده و درواقع انگار خط اصلی داستانی را بنا کرده تا اندیشهاش را منتقل کند. این شاید تنها ضعف «شازده کوچولو برای بزرگترها» باشد که گاهی بیشتر از حد به چشم میآید.
خواندن «شازده کوچولو برای بزرگترها» تقریباً یک الی دو ساعت از شما وقت میگیرد اما در همین زمان کم میتواند جهانبینیتان را به چالش بکشد و راهنمای مختصری باشد برای پیگیری مباحثی که تا به امروز سرسری از کنارشان گذشتهاید یا مطالبی که همیشه کنجکاوی شما را برانگیختهاند اما شجاعت این را که به سراغشان بروید، نداشتهاید: از روانشناسی فروید و یونگ گرفته تا روایتهای افسانهای و اسطورهای و مذهبی.
«شازده کوچولو برای بزرگترها» تاکنون ششبار توسط نشر «خوب» با ترجمهی فروغ کیانزاده تجدید چاپ شدهست و هر دفعه قرار است به دست آنتوانهای بسیاری برسد که آمادهی یک سفر کاوشگرانه شدهاند؛ شاید وقتش رسیده باشد که سفرتان را همراه با آنتوان و شازده و دوستانشان شروع کنید!
این معرفی پیشتر در بولتن وقت خوب (متعلق به نشر خوب)، شمارهی دو، بهار ۱۴۰۳ منتشر شده است.
0 دیدگاه